شعری از سنایی

نگارینا دلم بردی خدایم بر تو داور باد

به دست هجر بسپردی خدایم بر تو داور باد

وفاهایی که من کردم مکافاتش جفا آمد

بتا بس ناجوانمردی خدایم بر تو داور باد

به تو من زان سپردم دل نگارا تا مرا باشی

چو دل بردی و جان بردی خدایم بر تو داور باد

زدی اندر دل و جانم ز عشقت آتش هجران

دمار از من برآوردی خدایم بر تو داور باد

۲ نظر:

  1. سلام نوشين خانم من دنبال نمايشنامه ميگشتم كه اومدم و اومدم و اومدم رسيدم به وبلاگ شما اما انگار اشتباهي اومدم ولي ميشه نمايشنامه هم بذاري تو وبت تا بدرد ماهم بخوري ؟ ممنونم

    پاسخحذف
  2. سلیقت تحسین برانگیزه

    پاسخحذف

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.